سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 13875
کل یادداشتها ها : 14
خبر مایه


بانوی بینوایی، یگانه پسرش به سفر رفته بود، و سفر او طولانی شد. او سخت نگران شده بود و به حضور امام صادق (علیه‌السلام) آمد و گفت: پسرم به مسافرت رفته و سفرش بسیار طول کشیده و هنوز برنگشته و بسیار نگرانم.
امام فرمود: ای خانم صبر کن، در پرتو آن خود را نگهدار. آن بانو رفت و پس از چند روز انتظار باز پسرش نیامد، کاسه صبرش لبریز گردید و به محضر امام آمد و گفت: پسرم نیامده، سفرش طول کشید، چه کنم؟ امام فرمود: مگر نگفتم صبر و مقاومت کن. گفت: سوگند به خدا صبرم به درجه آخر رسیده و دیگر تاب و توان صبر را ندارم!
فرمود: اکنون به خانه‌ات برو که پسرت آمده است. او سراسیمه به سوی خانه‌اش رفت، و دید پسرش از مسافرت بازگشته است، بسیار خوشحال شد و با خود گفت: مگر بر امام وحی نازل می‌شود، او از کجا فهید که پسرم آمده است؟ ! بروم این موضوع را از خودش بپرسم.
نزد امام آمد و عرض کرد: آری همانگونه که خبر دادید پسرم از سفر آمده آیا بر شما وحی نازل می‌شود که چنین خبر پنهان را دادید؟ فرمود: من این خبر را از یکی از گفتار رسول خدا بدست آوردم که فرمود: هنگامی که صبر انسان به پایان رسید، گشایش کار او فرا می‌رسد
از اینکه صبر تو به پایان رسیده بود، دریافتم که گشایش مشکل تو فراهم شده است. از این رو به تو گفتم: برو که پسرت آمده است، و خبر من مطابق با واقع گردید. «1»

رسول خدا می‌فرماید:
«براستى که کمک از جانب خداوند به اندازه هزینه مى‌رسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتارى مى‌آید.» «2»

..............................
منابع:
1: یکصد موضوع 500 داستان ص 314.
2: «إِنَّ الْمَعُونَةَ تَنْزِلُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَةِ وَ إِنَّ الصَّبْرَ یَنْزِلُ عَلَى قَدْرِ شِدَّةِ الْبَلَاءِ.» من لا یحضره الفقیه ج 2، ص 294





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ