قرآن کریم، عمل همراه با ریا را باطل و در ردیف کفر میداند و میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى کَالَّذی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»
اگر چیزی به کسی دادید، بر سر او منّت نگذارید و موجب اذیّت او نشوید؛ زیرا اگر منت گذاشتید، عمل باطل میشود. همچنین مواظب باشید تظاهر و ریا در کارهایتان نباشد. اگر در عملی ریا آمد، عمل باطل است. حتّی بزرگان میفرمایند: اگر کسی نماز را برای خداوند متعال میخواند، امّا برای آنکه مردم بگویند این فرد مسجدی است، به مسجد برود، عبادت او باطل میشود!
ورود ریا در اعمال، بسیار مخفیانه و پنهان است. یکی از مهارها و دامهای بزرگ شیطان، ریاست که انسان را به سقوط میکشاند. گاهی انسان یک عمر عبادت میکند و ناگهان متوجّه میشود هم? اعمال او بر اثر ریا باطل بوده است.
شخصی به مسجد میآمد و همیشه صف اول نماز میایستاد و در اثر تداوم نماز جماعت، وجههای پیدا کرده بود. شبی دیر به مسجد رسید و دید جای همیشگی او را گرفتهاند و به ناچار در صف دوّم ایستاد. مرتّب در دل خود از اینکه در صف دوّم ایستاده است، ناراحت بود. در این حین، ناگهان متوجه شد که چرا اینقدر ناراحت است؟ پس از تأمّلی فهمید هم? این مدّت که در صف اوّل نماز جماعت میایستاده، برای مردم بوده و هم? نمازهای قبلی او باطل است!
در روایات آمده است که خداوند متعال میفرماید:
«أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ فَمَنْ عَمِلَ لِی وَ لِغَیْرِی فَهُوَ لِمَنْ عَمِلَهُ غَیْرِی»
خدای سبحان میفرماید من شریک خوبی هستم. هرکس در عملی، دیگری را با من شریک کند، من هم? عمل را به شریک خود واگذار میکنم. گاهی انسان هفتاد سال عبادت کرده، ولی چون ریا و شرک خفی همراه آن بوده است، ناگهان در قیامت میبیند هیچ ندارد. گردویی با ظاهر خوب و درونی پوچ و بیمغز نصیب او شده است.
به تعبیر بزرگان و علماء، عمل باید هم حسن فعلی داشته باشد و هم حسن فاعلی. عمل باید نیک باشد، ضمن آنکه انجام آن، تنها برای رضای الهی صورت گیرد. عمل خالص، چه عبادی مانند نماز و روزه باشد و چه اجتماعی مانند خدمت به خلق خدا، تنها در صورتی که مخلصانه انجام شود، مورد پذیرش پروردگار عالم قرار میگیرد.
گاهی یک عمل میتواند مسیر زنگی انسان را عوض کند وتاثیر بسزای در زندگی انسان داشته باشددر نقلها آمده است زمانی که نمرود و نمرودیان آتش بزرگی را برای سوزاندن خلیل خدا تدارک دیدند و شعله ها ی آتش تا آسمان میرفت .وقتی حضرت ابراهیم ع را به آتش انداختن دو حیوان مشغول کار شدند یکی زنبور بود ودیگری مارمولک.زنبور عسل به محض دیدن افروخته شدن آتش تند تند میرفت ودر دهان خود اب میکرد وروی آتش میریخت در روایت آمده جناب جبرئیل از او پرسید <میدانی که اتش عظیمی برپا شده تو چگونه می خواهی با این دهان کوچکت آن را خاموش کنی؟». زنبور گفت:«من بنای خاموش کردن آتش را ندارم من فقط به وظیفم عمل میکنم و به مقدار حجم دهانم آب می برم و بر روی آتش می ریزم. دیگرکاری ندارم خدا آنراخاموش میکند یا نمی کند ». میگویند از این تاریخ به بعد اون شد زنبور عسل یعنی خداوند بخاطر این عمل خالصانه عصاره وجود زنبور را عسل قرار داد.در این جریان مارمولک هم دست به کار شده بود. او زمین را می کند و به زیر زمین می رفت و از زیر، آتش را فوت می کرد تا شعله ورتر شود.بعضی ها در اجتماع مارمولک صفت هستدبجای ابنکه خود را اصلاح کنندهمیشه سعی دارندهمانندآتش زیر خاکسترمشکلات دیگران را شعله ور تر سازند. اما بعضی دیگر همچون زنبور عسل هستند؛ علاوه بر اینکه عسل می دهند، همیشه به دنبال رفع مشکلات دیگرانند. حال خودمان قضاوت کنیم کدام عمل بهتر است اینکه عمل خالصانه باشد یا نباشد مثل زنبور باشی یا مارمولک
..........................
منبع:شرح مراتب طهارت نوشته صمدی آملی